48 ساعت سرنوشت ساز در استقلال ایران

چکیده: به محض انتشار خبر اولتیماتوم، بازار ، مؤسسات ، تجارتخانه‌ها و مدارس و ... در اكثر شهرها تعطیل شد؛ مردم تهران برای مخالفت با این اقدام روس‌ها در میدان بهارستان و مجلس جمع شدند و همچون روز عزا، بی‌اختیار اشك می ریختند. روحانیان پس از اطلاع از این موضوع كالاهای روسی و انگلیسی را تحریم كردند، حتی استفاده از راه‌آهن كوچك تهران به حضرت عبدالعظیم كه متعلق به بلژیك‌ها بود، حرام اعلام شد. در این ماجرا زنان هم ساكت ننشستند و كفن به گردن در مقابل مجلس به تظاهرات علیه مظالم روس پرداختند.
دولت ایران پس از مشروطیت دچار مشكلات مالی فراوانی شده بود. به همین دلیل مجلس طرحی را به تصویب رساند تا دولت برای سر و سامان دادن به اوضاع مالی خود به استخدام مستشار خارجی اقدام نماید. عدم وابستگی این مستشار به دولتین روس و انگلیس به شدت مورد توجه مجلس بود. دولت تصمیم گرفت این مستشار از كشور آمریكا انتخاب شود.
آمریكا در این زمان سیاست انزوا را در پیش گرفته بود و سیاست خارجی منفعلی را اتخاذ كرده بود و علاقه‌ای به حضور در خارج از قاره آمریكا نداشت. هدف آمریكا در این مقطع زمانی، حفظ منافع خود در قاره آمریكا بود. بنابراین با بی‌میلی به درخواست ایران برای ارسال مستشار مالی برخورد كرد و فقط به معرفی برخی از افراد صلاحیت دار در این زمینه بسنده نمود. دولت ایران مورگان شوستر كه یك وكیل بود را به استخدام خود درآورد و از او خواست در ازای دریافت حقوق مكفی به خدمت دولت ایران درآید. شوستر قبول كرد و برنامه‌ای برای تنظیم امور مالی ایران طراحی نمود.
دولت روسیه كه با مشروطیت از ابتدا مخالف بود و آنرا مخالف منافع خود تلقی می‌كرد منتظر بهانه‌ای بود تا به تخریب اساس دولت مستقل ایران بپردازد. این بهانه زمانی به دست آمد كه شوستر به دستور مجلس، اموال محمدعلی‌ شاه مخلوع و برادرانش را توقیف نمود. روسیه به بهانه‌ی اینكه این افراد به دولت روسیه بدهكار هستند و اموال آنها، به روسیه تعلق دارد، خواهان رفع توقیف از املاك و داراییهای این افراد شد. ایران به این درخواست غیر منطقی روسیه جوابی ملایم و معقول داد. اما روسیه كه فقط بهانه‌جویی می‌كرد، به سرعت سربازان خود را به سوی ایران فرستاد و مناطق شمالی ایران را تصرف نمود و به ایران 48 ساعت مهلت داد تا تسلیم شوند.
خواسته‌های غیر منطقی روس، كه از حمایت تلویحی انگلیس هم برخوردار بود، اختلاف نظر فراوانی را در میان نیروهای اجتماعی ایران به وجود آورد:
1- در بار، دولت و نخبگان سیاسی، با اصرار خواهان تسلیم در برابر روسها بودند و تصور می‌كردند اگر به این خواسته‌ها توجه نشود، روسیه با قوه قهریه ایران را اشغال و به خاك خود منضم می‌نماید. این گروه اعتقاد داشتند كه مردم از قدرت روسیه نا‌آگاه هستند و با اوضاع جهان آشنا نیستند كه از دولت می‌خواهند در مقابل روسیه مقاومت كند.
2- مردم و مجلس برخلاف نظر دولت، ایستادگی در برابر روسیه را خواستار بودند. به اعتقاد آنها اگر ایران درخواست روسیه را بپذیرد، استقلال خود را ازدست داده‌است و این خطری به مراتب بزرگتر از اشغال ایران می‌باشد. مجلس تا آخر از این نظر پشتیبانی می‌كرد و مردم هم با تظاهراتهای گسترده، مخالف تسلیم دولت ایران به خواسته‌های روسیه بودند. هیجان و اضطرابی كه میان مردم به وجود آمده بود، روسها را به وحشت انداخته بود و به همین دلیل در شهرهای شمالی و نیز در مشهد دست به كشتار مردم بی‌دفاع زدند تا قیام استقلال‌طلبانه مردم را خاموش كنند.
3- علما به عنوان یك نیروی اجتماعی مؤثر در این آزمون ایران‌دوستی و استقلال‌خواهی در كنار مردم قرار گرفتند. آخوند خراسانی برعلیه روسیه اعلام جهاد عمومی كرد. سایر علما نیز به شدت برعلیه روسیه فعالیت می‌كردند و مردم را به مقاومت ترغیب می‌نمودند. ثقة‌الاسلام به دلیل همین مبارزات در تبریز توسط روسها به دار آویخته شد.
در نهایت دولت ایران برخلاف نظر مردم و علما، اولتیماتوم روسیه را پذیرفت و ضمن انحلال مجلس، تمام خواسته‌های روسیه را اجرا نمود.
مورگان شوستر مستشار مالی كه به استخدام دولت ایران درآمد.

شوستر پس از ورود به تهران ، چون خود را مستخدم دولت ایران می‌دانست ، تنها در مقابل دولت ایران احساس مسؤولیت می‌كرد و از این روی از وابسته نشان دادن خود به هر كشور دیگر امتناع ورزید و حتی به دیدن سفرای روس و انگلیس نرفت. اولین كامیابیهای او نتیجه وجود پول نقد و استفاده قانونی و محدود از وامی به میزان 000/150 ، لیره بود كه درست پیش از آمدن او به ایران ، قرار آن بین مجلس شورای ملی و بانك شاهنشاهی داده شده بود .
نخستین هدف شوستر این بود كه بر مصرف این وام نظارت داشته باشد و آشكارا در نظر داشت كه فقط به اندازه لازم از آن استفاده كند . بنا به گفته عبدالله مستوفی این وام « مثل آبی شده است كه برای كشیدن آب به تلمبه می‌ریزند » ، زیرا شوستر درصدد بود تا ثابت كند كه اگر مالیات به روش صحیح وصول شود و درست به مصرف برسد ، كشور ایران می‌تواند نیازهای خود را تأمین كند . وام مزبور برای تأمین درخواستهای وزیر جنگ سودمند افتاد و شوستر با اقدامی عاقلانه از طریق حذف هزینه‌های زائد با پرداخت آن موافقت كرد ؛ پرداخت حقوق كارمندان اقدام مؤثری بود ، زیرا اعتماد به دستگاه دولت را در شرایطی كه تجدید سازمان ، چنین اعتمادی را ضروری می‌ساخت ، افزایش داد . این اقدام علاوه بر خشنودسازی افراد قشون ، مانع از غارت و چپاولگری آنان نیز شد . در مجموع ، این اقدام باعث شد تا امكان افزایش آرامش و ثبات در كشوری كه بر اثر جنگ داخلی تكه‌پاره شده و دولت درصدد ایجاد نظم آن بود ، فزونی یابد .
اما شوستر به علت فقدان هر گونه نظم و قانون در امور مالی ایران نیاز به اختیاراتی داشت تا بتواند بر مصرف وام یاد شده نظارت كند ، لذا لایحه‌ای تنظیم كرد كه به موجب آن بتواند به سمت خزانه‌داری كل ایران تعیین شود .
این لایحه در پانزدهم جمادی‌الثانی 1329 هـ . ق / ( 23 جوزا 1290 ش ) سیزدهم ژوئن 1911 م به تصویب مجلس رسید و به موجب آن اختیاراتی تامی به شوستر داده شد و او را از حالت یك مستخدم عادی خارج كرد .
از اقدامات دیگر شوستر كه به موقع و زیركانه بود ، ایجاد اعتماد نسبت به بانكها و در صورت نبود بانك به تجارتخانه مورد اعتماد دولت ، در پرداخت عواید مالیاتی بود ، او با این اقدام توانست به سریعترین نحو از میزان عواید دولت با خبر شود .
نبودن قوای انتظامی كه كمك و معاونت مأمورین وصول مالیات را به عهده بگیرد ، شوستر را بر آن داشت كه قوای منظم مسلحی ، ورزیده و مشق كرده ، تهیه تا این قوا بتواند در اجرای وصول مالیاتها مأمورین وزارت مالیه را كمك كند . او نام این نیروی كوچك را به مناسبت ارتباطش به كار مالیات و خزانه‌داری ( ژاندارم خرانه ) گذارد .
هیأت دولت با این تصمیم موافق بود و وكلای مجلس هم با دولتیان همرأی بودند ، اما در باب تصدی ریاست این قوه نظامی بحث و جنجال عجیبی در گرفت كه جنبه سیاسی نیز پیدا كرد . شوستر ، ماژوراستوكس را برای این كار در نظر گرفت . استوكس یك صاحب منصب جوان انگلیسی بود كه در تهران سمت وابسته نظامی داشت .
پیش از استخدام ماژور استوكس ، شوستر موضوع را با مجلسیان در میان گذارد و لایحه استخدام یك نفر معاون را برای خود به تصویب مجلس رسانید ، در حالی كه سفارت انگلیس در تهران از این موضوع خشنود بود ، دولت انگلستان مایل نبود بر سر قرارداد 1907 م (1) با روسها اختلاف نظر پیدا كند ، به این جهت وزیر خارجه انگلستان نظر داد كه اگر استوكس از خدمت در ارتش هند استعفا دهد ، استخدام وی توسط شوستر بلامانع است .
البته این اعلام نظر سر ادوارد گری تلویحا تصویب استخدام استوكس بود ، با این همه – پس از استعفای استوكس از خدمت در ارتش هند – دولت انگلستان رسما و واضحا به دولت ایران اعلام داشت كه :
« استخدام استوكس را در صورتی پذیرفته است كه حدود مأموریتش از منطقه شمال ایران كه به موجب قرارداد 1907 منطقه نفوذ روس شناخته شده بود ، تجاوز نكند . »
پس از گزارش باركلی ، وزیر خارجه انگلستان دستور داد تا باركلی ، همتای روسی خود را از این موضوع مطلع سازد و نظر او را بخواهد . روسها پیشنهاد كردند كه یا فرماندهی ژاندارمری خزانه تفكیك و در قسمت روسها ریاست آن با یك صاحب منصب روسی باشد و یا فرمانده ژاندارمری خزانه ، نه روسی باشد و نه انگلیسی ، بلكه ژاندارمری خزانه را صاحب منصبی از كشور دیگری اداره كند .
پیشنهاد اول به لحاظ امتناع دولت ایران از شناختن تقسیم كشور به منطقه‌های نفوذ به هیچ وجه میسر نبود ، و پیشنهاد دوم نیز جنبه عملی نداشت ، زیرا صاحب منصبی از كشور دیگری كه واجد شرایط تامه باشد ، یعنی كسی كه زبان فارسی و فرانسه را بداند و از اوضاع محلی مطلع باشد ، وجود نداشت .
به هر حال در اندك زمانی ژاندارمری خزانه در تهران تشكیل شد و در مدت كوتاهی عده آن به هزار و پانصد نفر رسید . شوستر درصدد بود تا تشكیلات ژاندارمری خزانه را گسترش دهد و بر دامنه آن در تمام ولایات و ایالات جهت وصول مالیات بیفزاید . اما روسها كه از ابتدا با این موضوع مخالف بودند ، در قسمتهای شمالی ایران مخصوصا آذربایجان كه آن را در حیطه نفوذ خود می‌دانستند ، مانع از تشكیل ژاندارمری و نفوذ مستشاران امریكایی بودند . جالب توجه است كه بدانیم در همین زمان تعداد زیادی از صاحب منصبان روسی در خدمت دولت ایران بودند و حتی قزاقخانه – كه بخش مهمی از تشكیلات نظامی ایران بود – به دست صاحب منصبان روس اداره می‌شد ، اما با این حال روسها رضایت نداشتند از اینكه یك نفر انگلیسی در خدمت دولت ایران باشد .
سرانجام روسها در برابر اقدامات و اصلاحات مالی شوستر واكنش نشان دادند و حتی زمینه بازگشت محمدعلی میرزای مخلوع را برای كسب تاج و تخت فراهم كرده و برای او قشونی فراهم آوردند و او را با نام خلیل تاجر بغدادی به ایران آوردند .
وقتی روسها بر خلاف پیمان خود از محمدعلی میرزا پشتیبانی كردند ، مجلس نیز بلافاصله دست به كار شد و نه تنها مقرری سالیانه شاه مخلوع را قطع كرد ، بلكه مبالغی نیز جهت دستگیری او و برادرانش " سالارالدوله " و " شعا‌ع‌السلطنه " – زنده یا مرده – تعیین كرد ، علاوه بر آن از برادران شاه مخلوع نیز به علت فتنه و شرارت و همكاری با برادر مخلوع خود ، سلب حقوق تابعیت كرد ، ضمنا یك قشون نظامی با قدرت هم تحت فرماندهی یپرم خان ارمنی و بعضی از سركردگان بختیاری و جمعی از مجاهدان به مرزهای شمال كشور گسیل داشتند . این نیرو توانست قوای محمدعلی شاه را كه از سه سو به طرف تهران در حركت بود ، شكست دهد . سالارالدوله هم پس از پیروزی موقت در ابتدای حمله‌اش به سمت تهران ، كار چندانی از پیش نبرد و مغلوب مجاهدان شد .
پس از شكست محمدعلی شاه در روز دهم شوال ، هیأت وزرا تصویب كرد كه اموال برادران شاه ، یعنی سالارالدوله و شعاع‌السلطنه – مصادره شود ، لذا به وزارت مالیه ( دارایی ) ابلاغ شد كه باغ شعاع‌السلطنه را به تملك دولت در‌ آورند . دولت ایران به لحاظ احتیاط سیاسی حكم مزبور را به اطلاع سفرای روس و انگلیس رساند و به آنان متذكر شد كه هر گاه آن دو كشور خود را در قسمتی از اموال شخصی نامبردگان دارای حق می‌دانند و یا آن كه دارای طلبی هستند ، آماده است تا به ادعای آنان رسیدگی كند . سفرای روس و انگلیس پس از آگاهی از موضوع با آن مخالفتی نكردند .
شوستر پس از اطلاع از مخالفت نكردن سفارتخانه‌های روس و انگلیس ، در پانزدهم شوال 1329 هـ . ق حكم مزبور را به اجرا گذاشت و شش دسته هفت نفری را – كه هر دسته مركب از یك مستوفی خزانه یك صاحب منصب ژاندارمری و پنج ژاندارم خزانه بود – جهت توقیف و تصرف املاك برادران شاه اعزام كرد . از جمله املاكی كه از طرف شوستر جهت ضبط آن اقدام شد ، باغ شعاع‌السلطنه بود ، اما هنگامی كه مأموران ایرانی به باغ جهت تحویل مراجعه كردند به عده‌ای از نیروهای قزاق مواجه شدند و علی‌رغم ارائه دستور دولت نتوانستند باغ را تحویل بگیرند و حتی با مخالفت قزاقها روبرو شدند . دستور جلوگیری از تحویل باغ را سركنسول روسیه ، "پوخیتنوف" داده بود .
او چندان روابط حسنه‌ای با وزیر مختار روسیه "پوكلوسكی كوزیل" نداشت و نبست به تحویل این باغ نظریات متضادی با وزیر مختار داشت . شوستر پس از آگاهی از این موضوع پنجاه نفر ژاندارم را در روز بعد جهت مصادره باغ روانه ساخت ؛ آنان به زور قزاقها را بیرون كرده باغ را تصرف كردند و حتی به اعتراض افسران روس كه جهت سركشی باغ آمده بودند ، اعتنایی نكردند و وزیر مختار روسیه – كه در ابتدا منطقی‌تر از سر كنسول آن كشور بود – پس از آگاهی از این موضوع ، در دهم ذیقعده هـ . ق / دوم نوامبر 1911 م به وزارت خارجه ایران مراجعه كرد و از طرف دولت متبوع خود ، شفاها ابلاغ كرد كه دولت ایران باید بلافاصله ژاندارمهای خزانه را بردارد و از اقدام به گماردن ژاندارمها و هتك شرف از صاحب منصبان قونسولخانه رسما معذرت بخواهد .
درباره این موضوع كابینه صمصام‌السلطنه دو روز تشكیل جلسه داد و بالاخره از خود شوستر خواستند تا نظر خود را بیان كند . وی گفت : « اگرچه مطالبات دولت روس ظالمانه و بدون جهت است ، اما دولت ایران چنانچه علاقمند به حقوق خود باشد و در استقلال خویش مصر و ثابت ، در كار بسیار مشكلی افتاده است. » البته شوستر صریحا نخواست اظهارنظری كند ، اما كابینه هم نظر تلویحی او را پذیرفته روز چهاردهم 1329 هـ . ق یكی از صاحب منصبان محترم وزارت خارجه را برای بیان جواب شفاهی اولتیماتوم روس به سفارت آن كشور فرستاد و وی از طرف دولت ایران اظهار كرد كه دولت ایران در قضیه باغ شعاع‌السلطنه تحقیق كامل خواهد كرد . سفارت روسیه از این اقدام سوء برداشت كرده و متذكر شده بود كه در آینده وضع مسأله روشن و واقعیت بر طرفین معلوم خواهد شد .
در نوزدهم ذیقعده / یازدهم نوامبر میسیوگیرس منشی امور شرقی كنسولگری به وزارت خارجه ایران مراجعه كرد و مكتوب دولت روس را ـ كه اولتیماتوم دوم این دولت محسوب می‌شد ـ به وزارت امور خارجه ایران تسلیم كرد.
الف) انفصال شوشتر و اشخاص دیگر اجزای وی از استخدام دولت ایران.
ب) تعهد دولت ایران بدین كه از این پس قبل از اعلام رضایت دولتین انگلستان و روس دست به استخدام مستشاران خارجی نزند.
ج) تعهد پرداخت هزینه قشون كشی روسیه به ایران كه به علت همین موضوع (مسأله شوشتر و انفصال آن) صورت پذیرفته است
1ـ لزوم كامل پرداخت غرامت به دولت روسیه كه بر اثر اقدامات توهین‌آمیز شوشتر، ناگزیر به اعزام نیرو به ایران بوده است.
2ـ خواسته قبلی دولت امپراتوری روسیه این است كه منبع اصلی اختلاف از میان برداشته شود و در آینده شالوده‌ای را بنا نهند كه بر پایه آن دو دولت بتوانند به تحكیم روابط دوستانه و استوار و به حل فوری و رضایت‌بخش كلیه موضوعات و مسائل مورد نظر روسیه بپردازند.
3ـ علاوه بر حقایق مذكور، بایستی خاطرنشان سازم كه دولت امپراتوری روسیه در مورد اجرای پیشنهادهای فوق بیشتر از چهل و هشت ساعت صبر نخواهد كرد، و در این فاصله نیروهای روس در رشت باقی می‌مانند، چنانچه ظرف این مدت پاسخی و اصل نشود و یا پاسخ واصله در انقضای مدت مورد رضایت روسیه نباشد، نیروهای روسیه پیشروی خواهند كرد و بدیهی است كه این موضوع میزان غرامت ایران به روسیه را بیشتر خواهد كرد.
البته در این ضمن شایعاتی نیز در جراید به چاپ رسید كه روس‌ها تهدید به تصرف گیلان كرده‌اند و این شایعات موجب نگرانی كابینه شد، به طوری كه نظر مشورتی انگلستان و امریكا را در این قضیه جویا شدند؛ وزارت خارجه انگلستان با ارسال تلگرافی توصیه كرد كه درخواست‌های روسیه را بپذیرد و عذرخواهی مورد نظر صورت گیرد. وزیر خارجه امریكا هم در جواب یادداشت‌ كاردار ایران گفته بود كه:
«وزارت خارجه امریكا از بروز چنین مشكلاتی در روابط بین دو كشور كه امریكا خود با هر دو دست است بسیار متأسف است».
به محض انتشار خبر اولتیماتوم، دكاكین ، بازار ، مؤسسات ، تجارتخانه‌ها و مدارس و ... در اكثر شهرها تعطیل شد؛ مردم تهران برای مخالفت با این اقدام روس‌ها در میدان بهارستان و مجلس جمع شدند و همچون روز عزا، بی‌اختیار اشك می ریختند. روحانیان پس از اطلاع از این موضوع كالاهای روسی و انگلیسی را تحریم كردند، حتی استفاده از راه‌آهن كوچك تهران به حضرت عبدالعظیم كه متعلق به بلژیك‌ها بود، ممنوع شد. در این ماجرا زنان هم ساكت ننشستند و كفن به گردن در مقابل مجلس به تظاهرات علیه مظالم روس پرداختند.
احزاب سیاسی نیز به لحاظ موقعیت ویژه كشور و حفظ منافع ملی، اختلاف‌ها را كنار گذاشته و به هنگام بررسی مسأله اولتیماتوم ، یكپارچه برای رد آن با هم متحد شده بودند.
پس از آن كه علمای نجف از اولتیماتوم روس‌ها آگاه شدند و خبر آن در شهر نجف منتشر شد، در روز هفدهم ذیحجه 1329 هـ.ق مجلسی در منزل آخوند ملاكاظم خراسانی ـ از پیشروان نهضت مشروطه ـ تشكیل شد. از تصمیم‌های مهم این جلسه حركت به سوی ایران بود، به طوری كه آخوند بعد از ختم جلسه، در همان روز قصد خود و دیگر علما را به سلطان عثمانی طی تلگرافی اعلام كرد:
«به سبب هجومی كه از هر طرف بر اسلام شده، علام اسلامیت در هیجان است ما به صفت ریاست مذهب شیعیان بر هشتاد میلیون نفوس جعفری كه در ایران و هندوستان و سایر نقاط است، متفقا وجوب هجوم جهادی و دفاعی را حكم كردیم».
علمایی كه تلگراف مذكور را امضاء كردند، عبارتند از: محمدحسین الحائری المازندرانی، عبدالله مازندرانی ، سید اسماعیل بن صدرالدین عاملی و آخوند ملاكاظم خراسانی.
در روز هجدهم ذیحجه بار دیگر مجلسی با حضور علما انعقاد یافت و مقرر شد تا در روز 26 ذیحجه همگی در كربلا حاضر شده و به اتفاق در روز 27 ماه از آنجا حركت كرده به سوی كاظمین بروند و در آنجا اقدام‌های اخیر روس‌ها را به تمام دول اروپا و مسلمانان جهان اطلاع دهند. آنان همچنین ضمن تلگرافی به رؤسای عشایر تأكید كردند كه از حركت خودسرانه خودداری و مطیع اوامر دولت باشند، ضمنا از دولت و مجلس نیز درخواست شده بود كه اولتیماتوم روس‌ها را رد كنند.
فردای آن روز تلگرافی از كارپردازی بغداد رسید كه متذكر شده بود، تلگرافی از تهران آمده لذا تا وصول آن حركت نكنند. آخوند خراسانی به این تلگراف اعتنایی نكرد و به بسیج مردم كوشید. فردای روزی كه آخوند عزم حركت داشت،‌بناگاه خبر رسید كه فوت كرده است. پزشكان علت مرگ را سكته قلبی تشخیص دادند، اگر چه مردم احتمال دیگری می‌دادند. از آن پس تا 22 ذیحجه علما مشغول تعزیت و سوگواری بودند. در روز 22 ذیحجه تلگرافی از طرف انجمن سعادت استانبول رسید كه تأخیر حركت را توصیه می‌كرد. بعد از مرگ آخوند خیزش علما در نجف رو به سستی گرایید. در ایران نیز خبر مرگ آخوند خراسانی انعكاس وسیعی داشت و مردم را در حالت یأس و ناامیدی فرو برد.
اندكی قبل از موعد چهل و هشت ساعته اولتیماتوم دولت روسیه، مجلس در روز هشتم ذیحجه سال 1329 هـ.ق / نوزدهم آذر / اول دسامبر 1911 م تشكیل جلسه داد. در این جلسه اعضای هیئت دولت نیز حضور داشتند و در صدد بودند تا رضایت مجلس را جهت قبول اولتیماتوم اخذ كنند، زیرا كابینه در نظر داشت تا اولتیماتوم را بپذیرد، اما مجلس طالب ایستادگی در برابر آن بود.
سرانجام پس از مذاكره‌ها و بحث‌های زیاد رأی‌گیری به عمل آمد و با یك یا دو رأی ممتنع اولتیماتوم روس‌ها از طرف مجلس رد شد.
جالب توجه است كه بدانیم در این روز به واقع تاریخی، مردم برای دیدن و شنیدن اعلام رأی نمایندگان خود دسته دسته به سوی مجلس روی آوردند به حدی كه تمامی محوطه و اتاق‌های باغ مجلس انبوه از جمعیت شده بود. در میان این جمعیت حتی كاركنان سفارت‌خانه‌های مختلف نیز حضور داشتند و مردم پس از شنیدن رأی مجلس به شادی و شعف پرداختند.
پس از این جلسه، به لحاظ اهمیت موضوع جلسه فوق‌العاده دیگری در روز جمعه نهم ذیحجه الحرام 1329 هـ.ق تشكیل شد. در این جلسه وثوق‌الدوله وزیر امور خارجه وقت، متن اولتیماتوم روس را مجددا قرائت كرد و متذكر شد كه دولت هر چه سعی كرده كه روس‌ها مواردی را تخفیف دهند، جواب رد شنیده است. او مجددا از طرف هیئت دولت اعلام كرد كه بهتر است اولتیماتوم را قبول كنیم.
پیشنهاد اول از طرف عبدالحمید خان متین‌السلطنه بود، كه مواد اولتیماتوم را تجزیه و قسمتی را رد كنیم و بخشی از آن را بپذیریم، این پیشنهاد پس از رأی گیری رد شد.
دومین نظر از سوی امان‌الله خان عزالممالك اردلان بود، مبنی بر رد همه موارد كه این پیشنهاد با اكثریت آراء به تصویب رسید.
دولت این بار هم نتوانست مجلس را به قبول اولتیماتوم مجاب كند، لذا مخفیانه با برخی از گروه ها و احزاب مذاكراتی انجام داد.
موضوع پذیرش و یا رد اولتیماتوم سه بار دیگر در مجلس پیگیری شد. جلسه 330 مجلس كه می‌بایست در روز پنج‌شنبه 22 ذیحجه سال 1329 هـ. ق تشكیل شود، به علت فوت آخوند خراسانی تعطیل شد. در این زمان قوای روس‌ها در شمال ایران جای‌گیر شده و تا قزوین آمده بودند. دولت از روس‌ها مهلتی شش روزه خواست كه مورد قبول روس‌ها واقع شد. كسروی معتقد است كه روس‌ها هیچ گاه فكر نمی‌كردند كه چنین مقاومتی از جانب مجلس و ملت در برابر اولتیماتوم بشود، لذا اندكی دودل بوده، به نرمی گرایش داشتند و در صدد بودند تا كار به جنگ نینجامد.
پس از انجام مراسم سوگواری برای آخوند خراسانی جلسه 331 در روز دوشنبه 26 ذیحجه الحرام تشكیل شد. در ابتدای این جلسه وثوق‌الدوله نطق مفصلی راجع به وضعیت ایران ایراد كرد و متذكر شد كه محمدعلی میرزا هنوز در استرآباد است و سالار‌الدوله و صمد خان در كرمانشاه و تبریز مشغول فتنه هستند و دولت نه پول دارد ، نه قدرت مقابله با آنان؛ قشون خارجی هم در بیست و چهار فرسنگی پایتخت است.
او اعلام كرد: چنانچه اولتیماتوم پذیرفته شود، دولت روس فورا قشون خود را مراجعت می‌دهد و غرامت پرداختی هم آنقدر نخواهد بود كه از عهده دولت ایران خارج باشد
پس از اتمام صحبت‌های وثوق‌الدوله، شیخ محمد خیابانی طی نطق مفصلی با تأیید كارها و فعالیت‌های شوشتر، از اقدام‌های دولت وثوق‌الدوله انتقاد كرد و در پایان صحبت‌های خود یاد‌آور شد كه :«دولت باید طبق میل مردم مملكت كار كند نه موافق میل دولت روس و مذاكراتی كه گفته‌اند قبلا با روس كرده‌اند، بدون اطلاع مجلس بوده و وزراء حق ندارند جدای از مجلس كار كنند.»
پس از سخنرانی خیابانی،‌ وثوق‌الدوله پیشنهاد كرد كه یا با استعفای وزرا موافقت شود و یا در این باره به وزرا اختیار داده شود تا این مسأله را حل كنند. این پیشنهاد با پنج رأی موافق و 26 رأی ممتنع رد شد. در این جلسه ناظم‌الاسلام پیشنهاد كرد تا كمیسیونی از طرف مجلس شورای ملی انتخاب شده به اتفاق هیأت وزرا و رییس مجلس شورای ملی تحت ریاست و نظارت نایب‌السلطنه با اختیارات كامل مشغول مذاكره با روس‌ها جهت حل اختلافات شوند. این پیشنهاد هم با 29 ردی موافق و هفده رأی مخالف نتوانست به حد نصاب آراء برسد.
جلسه 332 آخرین جلسه مجلس دوم بود كه در روز پنج شنبه 29 ذیحجه الحرام 1329 هـ..ق تشكیل شد. دراین جلسه پیشنهاد شدكه كمیسیونی تشكیل شود تا به اتفاق وزراء مسأله اولتیماتوم را حل كنند. از جمله كسانی كه با این موضوع مخالفت كرد، خیابانی بود. او می‌گفت: «باید همان وقت كه اولتیماتوم رد شد، وزرا استعفا می‌دادند». پس از صحبت خیابانی بحث‌ها و مذاكرات طولانی انجام شد، اما سرانجام این پیشنهاد با 39 رأی موافق و نوزده رأی مخالف (از شصت نماینده حاضر) به تصویب رسید و در جریان رأی گیری مقرر شد تا پنج نفر عضو كمیسیون باشند.
با پایان یافتن این جلسه، دیگر جلسه‌ای تشكیل نشد، زیرا فردای آن روز مجلس به دستور دولت بسته شد ویپرم و سربازان زیر دست وی از ورود وكلا به مجلس جلوگیری كردند. این اقدام دولت در واقع كودتایی بود كه به دست صمصام‌السلطنه بر ضد مجلس صورت پذیرفت و قبول اولتیماتوم در واقع علی‌رغم خواست ملت و نمایندگان بود.
با انحلال مجلس به خدمت شوشتر نیز خاتمه داده شد و در 21 محرم 1330 هـ. ق یازدهم ژانویه 1912 م اتومبیل شاه را در اختیارش گذاردند كه او را به بندر انزلی ببرد تا او از آنجا عازم اروپا و سپس امریكا شود.
درباره علل اخراج شوشتر ،‌از سوی مورخان و محققان تاریخ معاصر، نظرات متفاوتی ابراز شده است. از آن جمله:
ملك الشعرا بهار اخراج شوشتر را نتیجه اختلاف نظر بین دمكراتها و اعتدالیون و حمایت شوشتر از دمكرات‌ها می‌داند.
حسین مكی ، دلیل اخراج را به علت همبستگی سیاست روس و انگلیس می‌داند.
دولت آبادی ، عمده دلایل اخراج شوشتر را در غرور و عاقبت نیندیشی و اغراض داخلی و خارجی می‌داند.
اسماعیل رائین، معتقد است كه سیاست مشترك روس و انگلیس منجر به اخراج شوشتر شد.
سرپرسی سایكس ، دلیل اخراج او را به لحاظ كفایت نداشتن و مخالفت شدید روسیه می‌داند.
روس‌ها به هنگام مذاكرات نمایندگان مجلس در باره قبول و یا رد اولتیماتوم ، قشون خود را در نواحی شمال كشور مستقر كردند تا در هنگام لزوم و فرصت مناسب در برابر مردم ایران بكار گیرند. بهانه لازم در 29 ذیحجه سال 1329 هـ.ق به دست روس‌ها افتاد و آن هنگامی بود كه سربازان روس برای تعمیر سیم تلفن قصد رفتن به بالای بام شهربانی تبریز را داشتند كه با ممانعت یكی از پاسبانان شهربانی و كسب دستور از مافوق ماجه شدند. بلافاصله افسر روس و چند تن از سربازان به طرف مأمورین ایرانی تیراندازی كرده آنها را به قتل رساندند. از این زمان درگیری‌ها در تبریز آغاز شد و مردم دست به مقابله زدند و هجوم گستاخانه روس‌ها را پاسخ گفتند.
درگیری‌ها و خشونت روس‌ها به حدی شدید بود كه وزیر مختار ایران در لندن به وزارت خارجه انگلستان گزارش داد كه سپاهیان روس در تبریز پانصد زن و كودك را قتل عام كرده‌اند. بعد از این كشمكش‌ها بود كه روس‌ها چوبه‌های دار را برپا كردند و در روز دهم محرم 1330 هـ.ق، ثقه‌الاسلام تبریزی، مجتهد وطن پرست و مردم دوست آذربایجانی و جمع دیگری از آزادی‌خواهان از جمله خواهرزاده علی میسیو را اعدام كرده و بیرق خود را در بلندترین نقطه شهر نصب كردند. روس‌ها همزمان با وقایع تبریز، در رشت و انزلی نیز دست به كشتار مردم زدند. نكراسوف كنسول روس‌ها در رشت تعداد زیادی از آزادی‌خواهان را به كنسولگری احضار و پس از محاكمه فرمایشی آنان را اعدام كرد كه اكنون قبر چهار تن از آنان در حیاط بیمارستان پورسینای این شهر مشهود است.

صحنه اعدام میرزاعلی تبریزی ( ثقةالاسلام ) و گروهی از آزادیخواهان و مجاهدین تبریز توسط قوای متجاوز روسیه در روز دهم عاشورای سال 1330 ه . ق
نكراسوف دستورات لازم را از وزیر امور خارجه سازانف می‌گرفت و جمع دیگری از آزادیخواهان را به قصد اعدام محاكمه می‌كرد. در 21 دسامبر 1911 م نكراسوف شخصا به همراه صد نفر قزاق به چاپخانه عروة‌الوثقی كه اغلب جراید داخلی و محلی رشت در آنجا چاپ می‌شد، حمله برده و ضمن درهم شكستن وسایل و ابزار آن، عده‌ای از كاركنان مطبعه را مجروح كردند . روس‌ها در روز بعد، ادارات و تلگراف‌خانه و نقاط مهم شهر را به تصرف خود در آوردند. جالب است بدانیم نكراسوف علت اقدامات خود را «اعاده امنیت!» ذكر می‌كرد و این در حالی بود كه اسباب سلب امنیت از مردم ، خود وی بود.
به دنبال حوادث تبریز، رشت و انزلی، روس‌ها به مشهد هم قشون فرستادند. روس‌ها به خوبی از عواقب حضور نظامی در این شهر مقدس آگاه بودند. حضور روس‌ها در مشهد بیشتر به واسطه تحریكات یوسف خان هراتی و سید محمد یزدی (طالب الحق) ـ كه با حمایت كنسولگری بازگشت شاه مخلوع را می‌طلبیدند ـ بود.
سرانجام روس‌ها در 29 مارس 1912 م نیز به بهانه‌های واهی و بی‌ هیچ انگیزه‌ای حرم مطهر حضرت رضا (ع) را به توپ بستند كه بر اثر این اقدام فجیع عده‌ای از مردم و زوار بیگناه ، كه در صحن مطهر اجتماع كرده بودند به قتل رسیدند.
منبع: گزیده اسناد اولتیماتوم روسیه به ایران ، سید سعید میرمحمدصادقی ، مركز اسناد و تاریخ دیپلماسی
-----------------------------------

پی‌نوشت:
1 - بنا به قرارداد 1907 ، قلمرو ایران به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد كه روسها در شمال و انگلیس در جنوب به فعالیت و اعمال نفوذ می‌پرداختند . بدیهی است كه این توافقنامه بدون حضور و دخالت ایران منعقد شده بود .

 

 

 


منبع: